پدرم اهل ادبیات، شعر و معماری بود و از همان کودکی علاقه ویژهای به نقاشی و طراحی داشتم
از چهار پنج سالگی نقاشی میکشیدم و بیشترین ساعات دوران کودکی ام
در نگارخانه وصال سال شیراز و کانون پرورش فکری گذشت
هنوز بوی کاغذهای کتابهای کانون در مشامم هست
و عطر رنگهای کلاس رنگ و روغن را به خوبی به یاد دارم هیچوقت به درس خواندن و دروس تئوری علاقه نداشتم.
و همیشه مشغول به خط خطی کشیدن و ساختن کاردستی های مدرسه بودم
اغلب دروس مربوط به کارهای عملی همکلاسی هایم را انجام میدادم
اشتباها در کنکور دانشکده فنی دانشگاه شیراز شرکت کردم، رشته نرمافزار کامپیوتر قبول شدم
از روی استیصال و عدم آگاهی و شاید سردرگمی همان را ادامه دادم؛
اغلب سر کلاس دانشجویان گرافیگ مشغول بودم
به سختی مدرک کامپیوتر گرفتم
چندسال بعد مشغول به خواندن رشته نقاشی در دانشگاه الزهرای تهران شدم
و
داستان عوض شد
نقاشی و طراحی منجر به شناخت دقیق تر و بهتری
از من، نسبت به خودم شد
انگار طراحی و میل به کشیدن و ساختن
در من نهادینه شده است
حالا دقیقا بیست سال است که پس از مهاجرت از شیراز، در تهران
زندگی میکنم و مشغول به طراحی داخلی هستم
سال ها با همکاران معمارم به صورت مشترک کار میکردیم
و اکنون چند سالی ست که در استودیوی شخصی خودم
مشغول طراحی داخلی هستم
هنوز گاها با همکاران معمارم مشارکت میکنیم
علاقه به معماری داخلی، طراحی داخلی و طراحی آبجکت همیشه در من ایجاد انگیزه میکند
برای ادامه دادن در تلاطم این زندگی...